Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (1828 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
ein ehrgeiziges Programm U برنامه بلند پروازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Aufschwung {m} U بلند پروازی
fernziel U هدف بلند مدت
Lautsprecher {m} بلند گو
verlesen U بلند خواندن
Brandung {f} U موج بلند
Ehrgeizling {m} U بلند پرواز
Backenbart {m} U با زلفی بلند
schweben U بلند شدن
langfristig <adj.> U بلند مدت
Bums {m} U صدای بلند
aufsteigen U بلند شدن
anwachsen U بلند شدن
anschwellen U بلند شدن
sich erheben [aufstehen] U بلند شدن
aufgehen U بلند شدن
emporsteigen U بلند شدن
ansteigen U بلند شدن
anheben U بلند کردن
sehr ehrgeizig <adj.> U بلند خیال
[schriller] Schrei {m} U جیغ بلند
ambitioniert <adj.> U بلند پرواز
aufheben U بلند کردن
ehrgeizig <adj.> U بلند پرواز
heben U بلند کردن
ambitioniert <adj.> U بلند همت
ehrgeizig <adj.> U بلند همت
eine Last heben U باری را بلند کردن
abheben U بلند شدن [هواپیما]
Abflug {m} U بلند شدن هواپیما
mit dem falschen Fuß aufstehen <idiom> U از دنده چپ بلند شدن
Raus aus den Federn! <idiom> U بلند شو از تخت خواب !
Federkiel {m} U پر بلند بال پرنده
Cape {n} U پوشش بی آستین و بلند
Horn [Lautsprecher] {n} U بلند گوی بوقی
Die Rakete hebt ab. U موشک بلند می شود.
lang <adj.> U دراز [طولانی] [بلند ]
weit <adj.> U دراز [طولانی] [بلند ]
laut <adj.> U بلند [صدا یا موسیقی]
überambitioniert <adj.> U بیش از اندازه بلند همت
übertrieben ehrgeizig <adj.> U بیش از اندازه بلند پرواز
übertrieben ehrgeizig <adj.> U بیش از اندازه بلند همت
überambitioniert <adj.> U بیش از اندازه بلند پرواز
ambitiös <adj.> U بلند پرواز [اصطلاح رسمی]
ambitiös <adj.> U بلند همت [اصطلاح رسمی]
Schrei {m} U صدای بلند مثل سرفه
zuschlagen U با صدای بلند یا محکم بستن
Staub aufwirbeln U گرد و خاک بلند کردن
[Namen] verlesen U بلند صدا کردن [نام ها]
schreiten U گام های بلند برداشتن
verschlafen U دیر از خواب بلند شدن
laut nachdenken U افکار خود را [بلند] گفتن
etwas hochbekommen U توانایی بلند کردن چیزی را داشتن
Knall {m} U صدای بلند [مانند ترقه یا انفجار]
mit den Hühnern aufstehen U خیلی زود از خواب بلند شدن
Frauen aufreißen <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
Sprosse {f} U پله [برای رسیدن به قسمت بلند دستگاهی]
Trittbrett {n} U پله [برای رسیدن به قسمت بلند دستگاهی]
Jemanden [eine Frau] aufreißen U کسی را [ دختری را] بلند کردن [اصطلاح خودمانی]
etwas abnehmen U چیزی را بلند کردن [برداشتن] [مثال ماسک]
laut und deutlich U بلند و واضح [وقتی کسی سخنگویی می کند]
Sei doch mal still! U ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است]
plötzlicher Ausschlag {m} [einer Kurve oder Entwicklung etc.] U پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
wehklagen U باصدای بلند ناله وزاری کردن [زوزه کشیدن ]
etwas [Akkusativ] sehr laut abspielen U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
Alpaka {n} U آلپاکا [شتر بی کوهان پشم بلند آمریکای جنوبی]
Bräute aufreißen gehen <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
klagen U باصدای بلند ناله وزاری کردن [زوزه کشیدن ]
Ich hatte ihn [sie] mir viel größer vorgestellt. U من او [مرد] [زن] را خیلی بلند قدتر در ذهنم مجسم کردم.
die Namensliste aufrufen U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
flacher [hoher] [kurzer] [langer] Ball U شوت کردن دور [نزدیک] [بلند] [پائین] توپ [فوتبال]
die Namen verlesen U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
Jemanden aufreißen [Frauen] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
Wenn die Patienten zu schnell aufstehen, kann es passieren, dass sie ohnmächtig werden. U اگر بیماران سریع بلند بشوند تمایل به غش کردن را خواهند داشت .
Jemanden aufgabeln U کسی را بلند کردن [با کسی آشنا شدن] [اصطلاح روزمره]
sich [Dativ] den Arsch ablachen <idiom> U باصدای بلند قاه قاه خندیدن [اصطلاح رکیک]
abheben [Spielkarten vom Stapel nehmen] U بلند کردن [ورق از دسته] [ورق بازی]
Plan {m} U برنامه
Entwurf {m} U برنامه
Vorhaben {n} U برنامه [پروژه]
Pläne schmieden U برنامه ریختن
Bebauungsplan {m} U برنامه آبادانی
Arbeitsprogramm {n} U برنامه کار
Einleitung {f} U افتتاح [برنامه]
Bauprogramm {n} U برنامه ساختمان
Festprogramm {n} U برنامه جشن
Darbietung {f} U برنامه هنری
Fernsehsendung {f} U برنامه تلویزیون
Fernsehprogramm {n} U برنامه تلویزیون
Flugplan {m} U برنامه پرواز
Busplan {m} U برنامه زمانی اتوبوس
planen U برنامه ریزی کردن
Was hast du heute vor? U برنامه امروزت چیه؟
Antrag {m} U پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
Schichtplan {m} U برنامه شیفت کاری
ein Reformprogramm anstoßen U بر انگیختن برنامه اصلاحات
Hilfsprogramm {n} U برنامه کمک [اقتصادی ]
Einlage {f} U برنامه اضافی [در نمایش]
in Aussicht U مورد انتظار [در برنامه ]
Schichtplan {m} U برنامه زمان کاری
Direktübertragung {f} U پخش زنده [برنامه]
Agent {m} U مدیر برنامه [هنری]
Schichtplan {m} U برنامه نوبت کاری
torpedieren U خراب کردن [برنامه یا نقشه]
Ausgabe {f} [eines Programms] U بازده [برنامه ای] [رایانه شناسی]
Ausgabe {f} [eines Programms] U تولید [برنامه ای] [رایانه شناسی]
Fahrplan {m} U برنامه حرکت [وسایل نقلیه]
Programmunterbrechung {f} U قطع برنامه [رایانه شناسی]
Ausgabe {f} [eines Programms] U محصول [برنامه ای] [رایانه شناسی]
Punkt {m} der Tagesordnung U اصل مطلب فهرست برنامه
Hast du morgen etwas vor? U برای فردا برنامه ای داری؟
Hilfsprogramm {n} U برنامه کمک [رایانه شناسی ]
planmäßige Ankunftszeit U تاریخ طبق برنامه رسید
Fahrplan {m} U برنامه حرکت [وسیله نقلیه]
Bahnhofs-Übersichtsplan {m} U برنامه کلی ایستگاه [قطار]
Absage {f} U اعلام ختم برنامه [رادیو،تلویزیون]
etwas [Akkusativ] aushebeln U چیزی را خراب کردن [برنامه یا نقشه]
etwas [Akkusativ] torpedieren U چیزی را خراب کردن [برنامه یا نقشه]
etwas [Akkusativ] zu Fall bringen U چیزی را خراب کردن [برنامه یا نقشه]
etwas [Akkusativ] über den Haufen werfen U چیزی را خراب کردن [برنامه یا نقشه]
als etwas gedacht sein [Vorhaben, Absicht] U قصد چیزی را داشتن [هدف برنامه]
ungeplanter Ausfall U قطع بدون برنامه ریزی قبلی
aus der Kernenergie aussteigen U برنامه انرژی هسته ای را نکول کردن
Der Plan ist schließlich gelungen. U برنامه عاقبت با موفقیت به نتیجه رسید.
[vorübergehend] nicht funktionieren [Computer, Programm ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
einschlafen U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
Plansoll {n} U هدف [تولید] برنامه ریزی شده شرکتی
etwas auf die Beine stellen U چیزی [برنامه ای یا جشنی یا فعالیتی] را شروع کردن
einen Zeitplan für etwas [Akkusativ] aufstellen U برنامه کار برای چیزی را آماده کردن
Hier ist der Wartungsplan zum Durchsehen [zur Durchsicht] . U این برنامه تعمیر و نگهداری برای مرور شمااست.
Abonnementvorstellung {f} U برنامه هنری با بلیت تخفیف دار [برای مشترکان]
umprogrammieren U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
Beim Realitätsbezug bekommt die Sendung null von zehn Punkten von mir. U این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز از من صفر می گیرد.
die Folgen der Straßenbauvorhaben für die Umwelt U پیامدهای منفی محیط زیست سبب از برنامه راه سازی
die Weichen für etwas [Akkusativ] stellen U برنامه کار برای چیزی را آماده کردن [اصطلاح مجازی]
Entwurf {m} U نقشه پیش ساخته [طرح اولیه] [برنامه کار] [برای چیزی ]
Vorlage {f} U نقشه پیش ساخته [طرح اولیه] [برنامه کار] [برای چیزی ]
Konzept {n} [für etwas] U نقشه پیش ساخته [طرح اولیه] [برنامه کار] [برای چیزی ]
Die Pläne für den Damm werden von Umweltschützern abgelehnt. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
alles über den Haufen werfen <idiom> U مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
Wir hatten vor, quer durch die USA zu reisen, aber unsere Eltern ließen es nicht zu. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
die Tagesordnung aufstellen [festsetzen] U برنامه کار را آماده کردن [تهیه کردن]
Schalten Sie morgen wieder ein, wenn wir uns ansehen, worauf man bei einem Fahrradcomputer achten muss. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Recent search history Forum search
1موفقیت از یک قدم بلند تشکیل نمیشود بلکه مجموعه از قدمهای کوچکی است که بر می‌داریم و به آن می‌رسیم.
2Klauen
1Schichtplan
2übertragen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com